الیـــطا

ساخت وبلاگ

چقدر میشود خوشحال بود

وقتی خنده هایت میان گوشهایم میپیچد

و دستهایم میان دستهایت قفل

تعلل را دار بزن

اتفاق ،افتاده ست

فقط

 مردانه بایست

زنانه میمانم

الیـــطا...
ما را در سایت الیـــطا دنبال می کنید

برچسب : شتاب, نویسنده : fmylollapalooza8 بازدید : 4 تاريخ : چهارشنبه 25 مرداد 1396 ساعت: 5:12

یقین است که من یک بار به دنیا آمدم و هزاران بار مرده ام تاکنون ولی فقط یکبار طعم جنون عجیب عجین شده میان رگ و پی و استخانهایم را با تو چشیده ام اگر هزار سال بگذر و من هزار بار هر روز از نو زاییده شوم فقط عطر تن توست بر روی لباسم خاطره میشود و اشکهای نریخته و ریخته ام اند که در آن میان خواهند خندید ت الیـــطا...
ما را در سایت الیـــطا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fmylollapalooza8 بازدید : 11 تاريخ : يکشنبه 15 مرداد 1396 ساعت: 12:34

چمدانِ چشمهایی که باران را چشمک میزند

تصویر مبهمی از آمدن های نیامده است

از قدمهایی که یک گام به پیش و صد گام به پس می دوند

گرگ ، باران را شست و برف را بلعید

مرده ای در گور نخواهد خوابید

راهِ آسودهِ، فراخ است

و کسی در ابتدایش زمانی برای وداع ندارد

الیـــطا...
ما را در سایت الیـــطا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fmylollapalooza8 بازدید : 4 تاريخ : جمعه 13 مرداد 1396 ساعت: 4:50

پیاده راه میرفت پیاده میخندید پیاده دروغ میگفت و شعر را میبافید پیاده در کافه های پشت انقلاب می نشستیم پیاده تاتر را میدیدیم پیاده در گوشم شیطنت میکرد پیاده کنارش میخندیدم پیاده زمستان بهار شد پیاده زمان سریع گذشت پیاده تهران کوچک شد پیاده تظاهر را در آغوش گرفت پیاده خاک را گل آلود کرد پیاده غرور را الیـــطا...
ما را در سایت الیـــطا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fmylollapalooza8 بازدید : 10 تاريخ : جمعه 13 مرداد 1396 ساعت: 4:50

یک دم که نبضِ ضربان را ضبط کنی

لبخند در کنج دلت غنج می شود

آشوب ؛ چشمانت را متلاطم میکند

و زبانت را پر لکنت

رگهایت آیت ازلیت را فهم میکند

و لبانت طعم سکوت را از بر

عشق بود که عصیان شیطان را عیان کرد

و هبوط را بر عاصی عارض

اشتیاق را باید درد کرد

تا عروج،  اشراق را بیابد

الیـــطا...
ما را در سایت الیـــطا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fmylollapalooza8 بازدید : 5 تاريخ : جمعه 13 مرداد 1396 ساعت: 4:50